جوان آنلاین: با اظهار نظر اخیر وزیر بهداشت دیگر متوجه شدیم پرونده پزشک خانواده را در دولت سیزدهم هم باید بسته شده قلمداد کرد! بهرام عیناللهی در اظهارنظری از طرح پزشک خانواده در دهههای قبل به عنوان طرحی ناموفق یاد کرد و گفت: «طرح پزشک خانواده به دلیل درمان محوری صرف نتوانست هیچ یک از شاخصهای بهداشتی را ارتقا دهد، حال آنکه ما رویکرد پیشگیریمحور در تأمین سلامت خانواده را موجب سلامت جامعه میدانیم.» وزیر بهداشت اگرچه هدف اصلیاش تجلیل از اجرای برنامه ملی سلامت خانواده بود، اما در کنار آن آب پاکی را روی دست منتظران اجرای طرح پزشک خانواده و سطحبندی خدمات پزشکی و نظم ارجاع هم ریخت تا بدانیم این دولت هم بنا ندارد طرح پزشک خانواده را به سرانجام برساند، اما از نگاه برخی کارشناسان اینجا هم پای تعارض منافع در میان است. همچنانکه بابک پورقلیچ، مسئول کمیته حقوقی و بازرس انجمن پزشکان عمومی ایران در این باره معتقد است: «گردش مالی اقتصاد سلامت آنقدر زیاد است و بخشهای غیر از ویزیت آنقدر حجم بزرگی است که به طرق مختلف اعمال نفوذ و سعی میکنند اجرای پزشک خانواده ابتر بماند.»
پزشک خانواده و نظام ارجاع نوعی از شیوه اداره نظام سلامت و در واقع بهینهسازی منابع است که در بیش از ۷۰ کشور دنیا در حال اجراست. در کشور ما هم از حدود ۲۰ سال پیش طرح پزشک خانواده و نظام ارجاع مطرح شد؛ طرحی که با تغییر دولتها ابتر ماند و به جز در دو استان به شکل آزمایشی به اجرای کشوری نرسید. در دولتهای یازدهم و دوازدهم هم این طرح با طرح تحول سلامت جایگزین شد؛ طرح درمانمحوری که بودجه هنگفتی هم برای اجرای آن هزینه شد، اما در نهایت با خالیکردن پشتوانه بودجهای نظام سلامت با عقبگرد و حتی توقف مواجه شد. در نهایت با روی کار آمدن دولت سیزدهم دوباره زمزمههای اجرای طرح پزشک خانواده مطرح و این طرح در شهرهای زیر ۲۰ هزار نفر اجرایی شد، اما رفتهرفته دولت سیزدهم هم مسیر اجرای طرح پزشک خانواده را به سمت برنامه ملی سلامت خانواده تغییر داد؛ برنامهای که فعلاً در حد اجرای پویش ملی سلامت و پایش فشار و قند خون بوده است، اما گستردگی و برنامهریزی پزشک خانواده و نظام ارجاع در آن دیده نمیشود.
یکی از بهترین راهکارها
پزشک خانواده و نظام ارجاع بهترین راهکاری است که میتوان نظام سلامت و هزینههای آن را مدیریت کرد، به همین خاطر هم بسیاری از کشورهای جهان با نظامهای پیشرفته سلامت این طرح را اجرایی کردهاند. در این طرح جمعیتی تحت پوشش یک پزشک خانواده یا یک تیم سلامت قرار میگیرند و پزشکان خانواده به ازای سلامت بیشتر این گروه، دریافتی بیشتری دارند و این مسئله موجب میشود پزشک خانواده پیشگیریمحور باشد نه درمانمحور. در ساختار کنونی ممکن است فردی با یک سردرد به پزشک فوقتخصص مراجعه کند. همین مسئله هم موجب شلوغی مطب پزشکان شده است، اما در صورت اجرای نظام سطحبندی و پزشک خانواده این ساختار قانونمند میشود و این درست همان نکتهای است که حدود ۲۰ سال است مانع اجرای برنامه پزشک خانواده شده است.
پشت پرده اجرایینشدن پزشک خانواده
بابک پورقلیچ، مسئول کمیته حقوقی و بازرس و رئیس دفتر تهران انجمن پزشکان عمومی ایران معتقد است: سطحبندی خدمات بر پایه پزشک خانواده در تمام برنامههای توسعه و بودجه سالانه آمده است و مسئولان برای اینکه از واقعیات شانه خالی کنند، طرحهای موقتی ارائه و شعار میدهند و افتتاحیههایی دارند.
وی درباره منابع مورد نیاز برای اجراییشدن طرح پزشک خانواده با رد اینکه مشکل اجرای این طرح منابع مالی و پول است، به صرفهجوییهایی که با اجرای برنامه پزشک خانواده در کشور اتفاق میافتد اشاره میکند و میگوید: «هزینه ویزیت چه پزشک عمومی و چه پزشک متخصص را اگر جمع کنید میشود ۹درصد افزایش تعرفه و این ۹درصد حتی اگر دو یا سه برابر شود که بتواند هزینههای اقتصاد سلامت را در سطح یک تأمین کند، با ذخیره منابعی که در ارائه خدمات پاراکلینیکی و تخصصی ارائه میشود، به راحتی جبران خواهد شد و هم اجزای سیستم درمان و هم اقتصاد سلامت در کشور سامان خواهد یافت.» وی تأکید کرد: «متأسفانه گروهی که در آن طرف قضیه هستند به دلایل مختلف در برابر اجرای برنامه پزشک خانواده مقاومت میکنند. اگر یک متخصص مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی را به جای یک چشمپزشک، وزیر بهداشت کنید، خواهید دید چطور برنامه پزشک خانواده اجرایی خواهد شد. مسئولانی که خودشان ذینفع هستند یا با جامعه هدف تعارض منافع دارند، مسئول برگزاری یک برنامه مهم میشوند و قاعدتاً بعد از گذشت چهار سال در قبال اجرای برنامه پزشک خانواده باید پاسخگو باشند، اما این کار را نمیکنند.»
پورقلیچ تأکید میکند: «گردش مالی اقتصاد سلامت آنقدر زیاد است و بخشهای غیر از ویزیت آنقدر حجم بزرگی است که به طرق مختلف اعمال نفوذ و سعی میکنند اجرای پزشک خانواده ابتر بماند، وقتی این طرح در کشورهای دیگر به طریق صحیح اجرا شده و بازخوردهای بسیار خوبی برای سلامت جامعه و اقتصاد سلامت جامعه داشته است، ما چه مشکلی داریم که نمیتوانیم این برنامه را اجرا کنیم؟» طبق توضیحات وی اگر برآورد کنید بسیاری از هزینههایی که بیمهها پرداخت میکنند، مربوط به هزینههای بستری و تصویربرداری و پاراکلینیکی است که بخشی از آنها القایی هستند. این هزینهها اگر از طریق برنامه پزشک خانواده هدایت و گایدلاینها از طریق سطحبندی خدمات اجرا شود، دیگر تقاضای القایی ایجاد نخواهد شد، همه اینها ذخیرهسازی منابع را ایجاد میکند که میتواند آن افزایش اولیه در پرداختی به سطح یک را جبران کند، ولی از جیب چه کسانی باید اینها پرداخت شود؟ از جیب آن گروه منتفع و قاعدتاً مشکلاتی به وجود خواهد آمد.
تعهد ناکافی مدیران
مسعود پزشکیان، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی نیز با اشاره به اینکه پزشک خانواده در کشورهای دیگر اجرایی شده است، میگوید: «وزارت بهداشت که ادعا میکند منابع لازم را ندارد، آیا مراکز جامع سلامت مسئولیت تأمین سلامت جمعیت تحت پوشش خود را دارند یا خیر. آیا مشخص است این مراکز باید به چه کسانی خدمترسانی کنند. آیا این مراکز پاسخگو هستند.» طبق توضیحات وی پزشک خانواده، پزشک درمانگاه نیست بلکه مسئول سلامت افراد تحت پوشش خود است و باید به بیماری، سلامت محیط و مدارس برسد. در نتیجه مشخص شده است که پزشک باید پرونده سلامت افراد تحت پوشش خود را بررسی کند و اگر فردی سالم نبود، باید بر اساس گایدلاین، اقدامات لازم انجام شود و اگر از توان پزشک خارج بود، باید به درمانگاه و کلینیک تخصصی مراجعه کند.
به تعبیر پزشکیان اگر مدیران، وزرا و معاونان وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی در بخش خصوصی فعالیت کنند و پولهای زیادی بگیرند، نمیتوانند سیستمی را درست کنند که بخش خصوصی به مشکل بخورد.
وی تأکید میکند: «پزشک خانواده اختراع ما نیست. سال۱۹۷۹ مارگارت تاچر نتوانست پزشک خانواده در انگلیس را به هم بریزد و به بازار بدهد. در امریکا رؤسای جمهور ادعا کردهاند میخواهند سیستم سلامت را اصلاح کنند. قرار نیست سیستم پزشک خانواده را اختراع کنیم. در دنیا این طرح اجرا شده و دولت و مجلس از نارضایتی مردم سخن میگویند، اما اگر سفرهای که دولت برای سلامت مردم پهن کرده، مناسب نیست، این سفره را جمع کند.»